کد خبر: 1320394
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
بازداشت دزد ۴۲ پرونده‌ای تا سارق قرقی + گفت‌و‌گو با متهمان متهمی با ۴۲ بار سابقه کیفری که می‌گوید «فقط خدا را ندزدیدم» و نوجوان ۱۷ ساله‌ای که سرقت را «ارث خانوادگی» می‌داند. در تازه‌ترین طرح پلیس آگاهی همراه تعداد دیگری سارق و مالخر به دام افتادند. 
غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: در تازه‌ترین طرح دستگیری مجرمان از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی، ۲۷۰ سارق و مالخر در کمتر از ۴۸ ساعت دستگیر و صبح دیروز همراه اموال سرقتی در محوطه پلیس آگاهی به صف شدند. در این عملیات ۴۰۰ گوشی سرقتی، ده‌ها خودرو و موتورسیکلت، لوازم منزل و حتی ۱۵ قبضه سلاح کشف و ضبط شد؛ دستاوردی که پلیس می‌گوید حاصل یک ماه کار شبانه‌روزی کارآگاهان زبده پلیس آگاهی است. 

عملیات ضربتی پلیس پایتخت

فرمانده انتظامی تهران بزرگ در حاشیه این طرح در جمع خبرنگاران از دستگیری ۲۷۰ سارق و مالخر خبر داد و گفت: «در این عملیات گسترده و ضربتی؛ ۴۰۰ گوشی سرقتی، ده‌ها خودرو و موتورسیکلت، لوازم منزل و حتی ۱۵ قبضه سلاح کشف و ضبط شد و این نتایج در ۴۸ ساعت گذشته به دست آمده، اما واقعیت این است که پشت این موفقیت، کار پیچیده و شبانه‌روزی حداقل یک ماهه همکاران ما قرار دارد.»

سردار محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: «بخش زیادی از این گوشی‌ها طی همین دو روز به صاحبانشان بازگردانده شده و سایر موارد نیز پس از تکمیل تحقیقات پلیسی به مالکان تحویل داده خواهد شد.»

کشف خودرو‌های تغییر اصالت داده شده

فرمانده انتظامی پایتخت با اشاره به کشف خودرو‌های مسروقه گفت: «امروز بیش از ۱۰دستگاه خودرو در اینجا پارک شده، اما ۵۵ خودروی دیگر نیز که پس از سرقت تغییر اصالت داده شده بود، شناسایی شده‌اند. به دلیل شرایط فنی، امکان ارائه آنها در نمایشگاه وجود نداشت.»

کاهش ۵۳ درصدی سرقت در تهران

سردار محمدیان با قدردانی از همراهی دستگاه قضایی گفت: «در سه سال گذشته با کاهش مرخصی، پذیرش قرار‌ها و تخفیف‌های قضایی برای سارقان، شاهد کاهش محسوس جرائم بوده‌ایم. تنها از ابتدای سال ۱۴۰۲ تاکنون آمار سرقت در تهران بزرگ ۵۳ درصد کاهش یافته است.» او تأکید کرد با وجود این دستاورد، شأن جامعه ایرانی بالاتر از آن است که سرقت در آن رخ دهد و ابراز امیدواری کرد روزی برسد که آمار سرقت به حدی اندک شود که قابل اغماض باشد. 

کشفیات پلیس آگاهی تهران

در بخش دیگری از این نشست، سردار ولی‌پور‌گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ از اجرای طرح ویژه دستگیری سارقان و مالخران خبر داد و گفت: «کارآگاهان پلیس آگاهی فقط در روز گذشته موفق به کشف ۴۴ خودرو و موتورسیکلت سرقتی شدند. سارقان دستگیر شده در فضای مجازی با جعل اسناد اقدام به فروش می‌کردند.» این مقام انتظامی در پاسخ به انتشار کلیپی از سرقت در روز روشن در فضای مجازی گفت: «وقتی بیش از ۴‌میلیون موتورسیکلت در شهر تردد دارند، طبیعی است که تعدادی از آنها در اختیار سارقان باشد، اما این توانمندی پلیس را ببینید که ظرف ۴۸ ساعت این تعداد گوشی و وسیله مسروقه کشف و ضبط شده است.»

رئیس پلیس آگاهی تهران از مردم خواست هنگام استفاده از گوشی موبایل مراقب باشند. وی گفت: «گوشی را محکم در دست نگه دارید یا در محل مناسب قرار دهید. حتی‌الامکان از هندزفری‌های جدا استفاده کنید تا هنگام سرقت فرصت عکس‌العمل داشته باشید.»

گفت‌و‌گو با متهم/ فقط خد ا ر ا ندزدیدم! 

۴۲ بار دستگیری، سابقه آدم‌ربایی، سرقت از دانشگاه‌ها، مغازه‌ها و خانه‌ها، فروش سگ‌های دزدی در اینترنت و درآمد روزانه ۲۰ میلیونی؛ این تنها بخشی از کارنامه مردی است که در تازه‌ترین طرح پلیس آگاهی دستگیر شده، زندان را «محل استراحت» می‌داند و می‌گوید از ۱۶ سالگی تا به امروز فقط یک چیز را ندزدیده و آن هم خداست!

پیمان سابقه داری؟ 
بله، خیلی زیاد. 

چند تا سابقه داری؟
۴۰ سال از خدا عمر گرفته‌ام و ۴۲ بار هم سابقه دارم. 

از چه سنی خلاف را شروع کردی؟
از نوجوانی. اولین بار ۱۶ سالم بود. به خاطر فرار با دختری که دوستش داشتم، دستگیر شدم و به زندان افتادم. برادرانش اهل یکی از شهر‌های غربی کشور بودند و وقتی پیدایش کردند او را به قتل رساندند. همین اتفاق زندگی‌ام را عوض کرد. پس از آن از نظر روحی دچار مشکل شدم و دیگر از راه درست نرفتم. 

اولین سرقت واقعی‌ات چه بود؟
دزدیدن یک موتور در شهرستان دزفول. از همان وقت شروع شد. بعدش هر چیزی را که بشود تصور کرد، دزدیده‌ام. موتور، ماشین، دوچرخه، پول، وسایل خانه، سگ، حتی آدم‌ربایی هم در کارنامه‌ام هست. شوخی نیست اگر بگویم فقط خدا را ندزدیدم!

این‌بار به چه جرمی بازداشت شدی؟
دزدی از دانشگاه علوم پزشکی، دامپزشکی و چند جای دیگر. 

چطور وارد دانشگاه می‌شدی؟
خیلی راحت. مثل دانشجو‌ها لباس می‌پوشیدم و کیف به دست می‌گرفتم. قبلش همه‌جا را بررسی می‌کردم مسیر‌ها و ساعت‌های رفت‌وآمد نگهبان‌ها را زیر نظر می‌گرفتم. وقتی مطمئن می‌شدم خیلی تحت نظر نیستم، وارد می‌شدم، قفل اتاق تجهیزات پزشکی را باز می‌کردم و بیشتر دوربین‌های لنز چشمی، دستگاه‌های‌ام‌آر‌ای و لپ‌تاپ سرقت می‌کردم. 

چطور در اتاق‌ها را باز می‌کردی؟ 
ابزار کارم خیلی ساده بود، فقط یک سوهان داشتم که با آن کلید‌های معمولی را به شاه‌کلید تبدیل می‌کردم. هر قفلی را که می‌خواستم باز می‌کردم و وسایل را داخل کوله‌ام می‌گذاشتم و می‌رفتم. 

کسی به شما مشکوک نمی‌شد؟
 معمولاً نه، اما اگر وسایل سرقتی بزرگ بود و نگهبان‌ها شک می‌کردند با تهدید و زور فرار می‌کردم. بعد هم بلافاصله یک ماشین یا موتور از داخل خیابان می‌دزدیدم. بسته به باری که داشتم، اگر سنگین بود وانت می‌دزدیدم و اگر سبک بود، موتور. وسایل را می‌گذاشتم داخل خودرو و فرار می‌کردم. وسیله نقلیه را هم چند خیابان آن‌طرف‌تر رها می‌کردم. 

وسایل سرقتی را چطور می‌فروختی؟ 
وسایل را یا در دیوار می‌فروختم یا از قبل مشتری داشتم. 

چه حادثه‌ای باعث شد آخرین بار دستگیر شوی؟
شوش بودم و در محله اوراقی‌ها. می‌خواستم موتور بدزدم که یک نفر داد زد «مأمور!» من هم فرار کردم. در یک ساختمان باز بود، رفتم داخل، چهار طبقه بالا رفتم تا از پشت‌بام فرار کنم، اما پایم لغزید، از ارتفاع افتادم و لگن و مچ پایم شکست. همان موقع بازداشت شدم. 

فقط در تهران سرقت می‌کردی؟
نه، در بیشتر شهر‌های ایران بودم. اگر دو سال در یک شهر بمانی، شناسایی می‌شوی. از اهواز، کارون، سپیدار، شوش و تهران، همه‌جا رفته‌ام. حتی یک‌بار از دامپزشکی در نواب یک سگ دزدیدم و در دیوار فروختم. دانشگاه علم و صنعت هم یکی از جا‌هایی بود که چند بار به آن دستبرد زدم. حتی با چک برگشتی موتور می‌خریدم، یعنی علاوه بر دزدی، شرارت و دعوا، کلاهبرداری هم کرده‌ام. 

چقدر از سرقت درآمد داشتی؟ 
بستگی به سرقت داشت. معمولاً روزی ۲۰ میلیون درآمد داشتم. مثلاً یک‌بار یک دوربین به ارزش ۷ میلیارد تومان دزدیدم، اما دختر مورد علاقه‌ام آن را ۷۰۰ میلیون تومان فروخت و لو رفتم. 

با این همه درآمد چکار می‌کردی؟
معتاد به موادمخدر هم هستم و هزینه مواد هم زیاد است. ما سارقان معتاد بیشتر درآمدمان را صرف مصرف مواد می‌کنیم. 

زندان رفتن برای شما نتیجه‌ای هم داشت؟ 
بله، درس خواندم و در زندان دیپلم تخصصی برق صنعتی گرفتم. البته نه برای کار شرافتمندانه، بیشتر برای اینکه یاد بگیرم چطور کابل‌ها را راحت‌تر بدزدم! می‌خواستم از علمم برای راحت خلاف کردن استفاده کنم. 

شما ۴۲ بار دستگیر شده‌اید، الان زندان برایتان چه معنایی دارد؟
راستش زندان برای من یک‌جور استراحتگاه است. چند ماه می‌نشینم، فکر و استراحت می‌کنم و دوباره برمی‌گردم سر همان کاری که بلد هستم، یعنی دزدی. 

هیچ‌وقت به تغییر مسیر زندگی فکر نکردی؟
نه، راستش هیچ‌وقت شغل درست‌وحسابی نداشتم. از زندان که آزاد می‌شوم کاری ندارم، معمولاً به سراغ اعتیاد می‌روم و خرج زندگی هم هست، مجبورم دوباره بروم و دزدی کنم. ضمن اینکه همیشه تنها بودم و دوست ندارم همدست داشته باشم. 

اگر فرصتی برای شروع دوباره داشتی، چه می‌کردی؟
 شاید اگر آن دختر را نمی‌کشتند، زندگی‌ام عوض می‌شد. شاید سراغ دزدی نمی‌رفتم، ولی حالا دیگر دیر است. 

گفت‌و‌گو با متهم/ سرقت ارث خانوادگی ماست!

پدربزرگ با تیر پلیس کشته شد، پدر استاد سرقت بود و عمو‌ها هنوز تحت تعقیبند؛ شهروز قرقی می‌گوید از ۳ سالگی پایش به دنیای جرم باز شده و سرقت در خونش است و حالا امیدوار است پیش از ۱۸ سالگی توبه کند. این گفته‌های یکی دیگر از سارقان بازداشت شده است. 

 شهروز چند سال داری و به چه جرمی دستگیر شدی؟
۱۷ سال دارم و به جرم موبایل‌قاپی دستگیر شدم. 

سابقه داری؟ 
بله، چند باری به جرم سرقت دستگیر شده‌ام. البته کانون بودم. 

چند بار به کانون افتادی؟
یک‌بار ۱۲ سالگی دستگیر شدم، بعد دوباره ۱۶ سالگی. هر بار قول می‌دادم درست شوم، ولی دوباره برمی‌گشتم سراغ دزدی. 

چرا با این سن کم این همه سابقه داری؟ 
چون سرقت در خانواده ما ارثیه است. شاید باورتان نشود، من از ۳ سالگی در جمع دزد‌ها بزرگ شدم. پدرم یک مجرم سابقه‌دار بود. همه به او می‌گفتند «استاد». او استاد سرقت بود و از دوران خردسالی با پدرم به سرقت می‌رفتم. لقبش «قرقی» بود، چون مثل پرنده قرقی چابک بود. او بار‌ها از دست مأمور‌ها فرار کرده بود. این لقب «قرقی» را از او به ارث بردم. 

پدرت هنوز هم سرقت می‌کند؟
نه، خدا رحمتش کنه پارسال در یک تصادف فوت کرد. البته سنی نداشت و تازه ۶۵ سالش شده بود. 

پدرت چطور وارد خلاف شده بود؟ 
گفتم که دزدی ارثیه خانواده ماست. خودش می‌گفت از هشت سالگی با پدربزرگم سرقت می‌کرد. پدربزرگم هم دزد بود، در یک تعقیب‌وگریز با پلیس کشته شد. پدرم همیشه تعریف می‌کرد که مأمور‌ها تیراندازی کردند و پدربزرگ جلوی چشمش جان داد. 

یعنی تمام خانواده‌ات در این کار بودند؟
بله، عموهایم هم دزد بودند. یکی از عموهایم هنوز زنده است، ولی از او خبری نداریم، شاید از ایران رفته باشد و شاید هم جای دیگری در حال سرقت است. 

خانواده‌ات چه شگردی برای سرقت داشتند؟
همه چیز. از زورگیری و کیف‌قاپی گرفته تا سرقت ماشین و حتی طلافروشی‌ها. پدربزرگ و پدرم چند بار از طلافروشی سرقت کرده بودند. پدرم می‌گفت همان زمان هم‌سن‌وسال الان من بود. البته می‌دانم خیلی بد است که در چنین خانواده‌ای بزرگ شوی و سرقت و خلاف افتخار خانواده‌ات باشد. 

خودت هم همان شیوه خانواده‌ات را در سرقت دنبال می‌کنی؟ 
من موبایل‌قاپ هستم. معمولاً ترک موتور می‌نشینم و با همدستم می‌رویم دنبال سوژه‌هایی که در حال صحبت با موبایل هستند. وقتی مطمئن شدیم حواسشان نیست، گوشی را می‌قاپیم و فرار می‌کنیم. بعد هم گوشی‌ها را به مالخر‌ها می‌فروشیم. 

موبایل‌ها را چند و کجا می‌فروشی؟
بستگی به مدل گوشی دارد. مشتری ثابت داریم، اما بعضی وقت‌ها هم گوشی‌ها را باز می‌کنیم و قطعاتش را می‌فروشیم. 

چند سرقت انجام داده‌ای؟
راستش حسابش از دستم در رفته است. تازه دو ماه پیش از کانون اصلاح و تربیت آزاد شدم. از همان روز اول دوباره سرقت را با همدستم شروع کردیم و معمولاً هم هر روز سرقت می‌کردیم. 

الان چه حسی داری؟
از این زندگی خسته شده‌ام. خسته‌ام از فرار، از ترس، از زندان. شاید این‌بار واقعاً توبه کنم و قبل از ۱۸ سالگی دور سرقت را خط بکشم. امیدوارم خدا کمکم کند و دوباره رفقای قدیمی دوره‌ام نکنند و وسوسه نشوم.

برچسب ها: پلیس ، سرقت ، متهم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار